پیغام مدیر سایت

سلام دوست من به سایت رها یوزفول خوش آمدید لطفا برای استفاده از تمامی امکانات

دانلود فایل , شرکت در انجمن و گفتگو با سایر اعضا در سایت ثبت نام کنید







اقا تا حالا کردید؟

خداییش کیا تو مدرسه کارای خلاف کردن و کلا شر بودن

الکی قپی نیایدا واقعا خاطراتتونو بگید

من و دوستم با این که 3 جای حیاطمون دوربین نصب کردن هر زنگ میرفتیم از مدرسه بیرون پارک نزدیک مدرسمون تاپ بازی میکردیم برمیگشتیم

یه سری هم بچه ها اذیت میکردن لباس ورزشمو دست به دست میکردن بعد یه جوری مچالش کردن که نمیشد پوشید البته اذیت نبود شوخی خرکی بود

بعد منم اعصاب داغون لباسو برداشتم رفتم به مدیر بگم تو راه ناظممونو دیدم ( ادم با جنبه اییه ) شما با جنبه باشید یهو گفتم اقا اینا لباس مارو به گا دادن ...

یهو گفت این چه حرفیه لباس مارو به گا دادن یعنی چی اصن یه وعضیا ... اخی بعد خیلی پدرانه اومد نصیحتشون کرد و گذشت دیگه

یه سری پیش دانشگاهی هامون داشتن تو حیاط میرقصیدن و اهنگ گذاشته بودن دست میزدن و به لش کشیده بودن مدرسه رو بعد از اونجایی که بسیار گردن کلفت و دعوایی هستن ناظممون بهشون گفت مگه عروسی باباتونه میرقصید اینام ضایع شدن تموم کردن ( نکتش اینجا بود که معمولا میگن مگه عروسی ننته که ناظم ما صد در صد جرات نکرد اینو به کار ببره ، به جون خودم نباشه به جون شما به خاطر ادب نبود )

اقا یه روز سر زنگ دفاعی صدای بزغاله از گوشیم پخش میکردم اقا چشتون روز بد نبینه معلمه چنان پرتم کرد بیرون که تا حالا مشابهش دیده نشده ...

یه سری از این کاغذا درست میکنن سریع بکشیش سمت پایین شقققق صدا میده از اونا درست کردم سر زنگ عربی چنان زدم انگار با مگنام کالیبر 2.1

شلیک کردن ( تفنگه رو یه چی پروندم حالا بروبچ ایراد نگیرن ولی چه صدایی بودااا) بعد معلممون فکر کرد پشت سریمه از برگش دو نمره کم کرد طفلکی اونم فقط میگفت اقا ما نبودیم که ... اخرای زنگ رفتم گفتم اقا ما بودیم گفت توهم پس کم میکنم ولی اون بنده خدا رو نبخشید ... اخی

اقا یه بار سر زنگ فیزیک با رفیقم دعوام شد بلند شدم برگشتم چنان کتاب فیزیک دوم رو کوبیدم تو صورتش که نصف صورتش نبود دیگه ...

دماغش خونین و مالین شد چه کیفی داد بچه پر رو

رفتیم دفتر و اینا حالا با کلی دستمال زنی راضی کردیم ناظم رو زنگ نزنه به اولیا بعد گفت معذرت خواهی کنید روی همو ماش کنید تمو شه مام مثل مجسمه به هم نگاه کردیم و عذر خواهس نکردیم یهو ناظممون قاط زد پرتمون کرد بیرون / زنگم زد نمره هم کم کرد دهنمونم سرویش کرد ( البته لازم به ذکره ما تلفنمون خرابه اصلا زنگ نمیخورهاوه

و به خیر گذشت ولی معلم فیزیکمون از دفعه بعد بهمون میگفت گلادیاتور به من بیشتر میگفت یه بار گفت گلادیاتور پاشو تخته رو پاک کننیشخند






امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 5 نفر مجموع امتیاز : 5
بازدید : 70


نمایش این کد فقط در ادامه مطلب برای قرار دادن کد مورد نظر به ویرایش قالب مراجعه کنید

مطالب مرتبط
دستت را دست کم نگیر ( جالب و خواندنی )
آموزش تصویری آرایش چشم با سایه فیروزه ای
نابغه نقاشی جهان یک دختر ایرانی است +عکس
نفخ شکم را کاهش دهید
عکسهایی از پروانه های خوشگل
شیشه گری فوتی
آداب و رسوم کریسمس در جهان
رنگ ها چگونه روحیه و حال شما را تغییر می دهند؟
پیام رسان جدید TalkRay
جاستین بیبر از دنیای خوانندگی خداحافظی کرد

  • نویسنده : admin
  • چهارشنبه 23 مرداد 1392
  • نظرات (1)
  • ارسال نظر

    کد امنیتی رفرش



    نام ارسال کننده: الهه

    سلام. من الهه هستم.ازاینکه به وبسایت/باچشمان بیدارعاشق شو/ماسرزدی وانتقادخوب ونظرسازنده گذاشتی ممنونم.وبسایت توخوب وجالبه.همونطورکه گفته بودی مالینکت کردیم.توهم میتونی ماروبعنوان/باچشمان بیدارعاشق شو/لینک کنی .اسم کاربری مادرآدرسمون mekamet
    است که درنقطه چین این آدرس قرارمیگره.
    http://www. ....... .loxblog.com
    لطفأپس ازلینک بهمون خبربده .مرسی
    پاسخ : بله حتما

    1392/05/23 || 12:37



    Redesigned By : Ghaleb-Weblog.ir