پیغام مدیر سایت

سلام دوست من به سایت رها یوزفول خوش آمدید لطفا برای استفاده از تمامی امکانات

دانلود فایل , شرکت در انجمن و گفتگو با سایر اعضا در سایت ثبت نام کنید







داستان کوتاه درباره رفاقت

حرف های ستوان را شنید ، اما سرباز تصمیم گرفت برود به طرز معجزه آسایی خودش را به دوستش رساند، او را روی شانه های خود گذاشت و به سنگر خودشان برگرداند ترکش هایی هم به چند جای بدنش اصابت کرد.

وقتی که دو مرد با هم بر روی زمین سنگر افتادند، فرمانده سرباز زخمی را نگاه کرد و گفت: من گفته بودم ارزشش را ندارد، دوست تو مرده و روح و جسم تو مجروح و زخمی است.

سرباز گفت: ولی ارزشش را داشت ، ستوان پرسید منظورت چیست؟ او که مرده، سرباز پاسخ داد: بله قربان! اما این کار ارزشش را داشت ، زیرا وقتی من به او رسیدم او هنوز زنده بود و به من گفت: می دانستم که می آیی….

می دانی ؟! همیشه نتیجه مهم نیست . کاری که تو از سر عشق وظیفه انجام می دهی مهم است. مهم آن کسی است یا آن چیزی است که تو باید به خاطرش کاری انجام دهی. پیروزی یعنی همین.


امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0
بازدید : 99


نمایش این کد فقط در ادامه مطلب برای قرار دادن کد مورد نظر به ویرایش قالب مراجعه کنید

مطالب مرتبط
دستت را دست کم نگیر ( جالب و خواندنی )
آموزش تصویری آرایش چشم با سایه فیروزه ای
نابغه نقاشی جهان یک دختر ایرانی است +عکس
نفخ شکم را کاهش دهید
عکسهایی از پروانه های خوشگل
شیشه گری فوتی
آداب و رسوم کریسمس در جهان
رنگ ها چگونه روحیه و حال شما را تغییر می دهند؟
پیام رسان جدید TalkRay
جاستین بیبر از دنیای خوانندگی خداحافظی کرد

  • نویسنده : admin
  • سه شنبه 19 آذر 1392
  • نظرات (0)
  • ارسال نظر

    کد امنیتی رفرش



    Redesigned By : Ghaleb-Weblog.ir