پیغام مدیر سایت
دانلود فایل , شرکت در انجمن و گفتگو با سایر اعضا در سایت ثبت نام کنید
تهران پرس- گروه اجتماعی /غیررسمی شدن ازدواج که به عنوان یک فرهنگ وارداتی بهخصوص در شهرهای بزرگ پدید آمده، به معنی کمرنگ شدن هنجارهای اجتماعی است که رفتار مردم را در رسوم معمول جامعه، مانند ازدواج تعریف میکنند. در تحولات گسترده اجتماعی، افراد قادر نیستند به درک مطلوبی از ازدواج و چگونگی رویارویی با آن برسند. از دیدگاه «شرلین»، با تبدیل شدن زودهنگام ازدواج از حالت عرف به یک دوستی و همدمی، ازدواج، به ازدواج فردی مبدل شده و در ازدواج فردی، هدف افراد بیشتر رفاه است.» (استرانگ، ۳۲۸:۱۳۸۶) این کار، آسانترین روش بدون تحمل تکالیف ازدواج و ضرورت خانهداری به صورت رسمی است.
در این روش «کسی حق ندارد آزادی جنسی را محدود کند و تحت ضابطهای در بیاورد؛ زیرا خلاف آزادی محسوب میشود. قانون، حقوق افرادی را که با هم زندگی میکنند، همانند حقوق زوجهای متأهل به رسمیت شناخته است. با وجود این، هنوز تشکیل خانواده بدون ازدواج به عنوان جایگزین قابل توجهی برای ازدواج تثبیت نشده است.» (گیدنز،۱۳۸۱) برنامههای ماهوارهای با ترویج این الگوی نابهنجار سبب میشوند دختران و پسران جوان خود را ملزم به تشکیل خانواده نبینند و ترجیح دهند که این شکل از الگوی تشکیل خانواده را تجربه کنند؛ الگویی که این شیوه از زندگی را در همه جوامع، طبیعی جلوه میدهد و سعی در تغییر بنیانهای فکری مخاطبان دارد. «طبیعیسازی به فرایندی اطلاق میشود که از طریق آن ساختهای اجتماعی، فرهنگی به صورتی عرضه میشوند که گویی اموری طبیعی هستند. طبیعیسازی، دارای کارکرد ایدئولوژیک است. در فیلم و تلویزیون، دنیا به صورت طبیعی به شکل دنیایی سفید، بورژوازی و پدرسالار نشان داده میشود و بر این اساس طبیعیسازی وظیفه تقویت ایدئولوژی مسلط را بر عهده میگیرد. گفتمانهای طبیعیساز (در رسانه) چنان عمل میکنند که نابرابریهای طبقاتی، نژادی و جنسیتی به صورت عادی بازنمایی میشوند. تصویر زن به شکل موجود درجه دوم و ابژه نگاه خیره مرد نشان داده میشود.» (هیوارد، ۱۳۸۱، صص ۲۰۵ و ۲۰۴) از دید این رسانهها، انسان موجودی است که تنها به دنبال تنوع و آزادی جنسی خویش است و چنین امری از نگاه رسانه، کاملاً طبیعی است و باید به این گونه باشد. رسانه با طبیعیسازی، واکنشهای غیراخلاقی را به اموری کاملاً طبیعی، عادی، خودآگاه و مطابق با عقل سلیم نشان میدهد و مخاطب با بازنمایی چنین تصاویری به درک و معنایی متفاوت از زندگی دست مییابد و زندگی را دستخوش تغییرات بسیاری میسازد. به این شکل نخستین نهاد تربیتی جامعه دچار تحول شده، «در چنین زمینه اجتماعی، طلاق گسترش مییابد، اخلاق انسانی سقوط میکند و امنیت در روابط انسانی کاهش مییابد. ازدواج دیگر پیوند مقدسی نیست، بلکه رابطهای است که مانند سایر روابط اجتماعی میتواند به سادگی قطع شود.» (ستوده،۱۳۸۶: ۸۷)
نمونه ای از برنامه های شبکه من و تو
شبکههای ماهوارهای که آبشخور خود را مستقیم از کشورهای غربی میگیرند، در پی تثبیت این الگوی ازدواج هستند. هماکنون برخی دختران و پسران جوان تحت تأثیر شبکههای ماهوارهای به خود اجازه میدهند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، به گونهای که افزایش ارتباطات نامشروع خانوادگی از پیامدهای آن است و ارزشهای خانوادگی که در پناه آن، ارتباطات میان زن و مرد نامحرم محدود میشد، کنار گذاشته میشود.
شبکههای ماهوارهای به دنبال هدایت کردن جریانهای فرهنگی در مسیر دلخواه خود هستند، تا تمام جویبارهای کوچک فرهنگی به رودخانه اصلی که جهانبینی آنهاست، منتقل شود که نتیجه آن چیزی جز القای فرهنگ منحط غرب به مخاطب و گریز از فرهنگ خودی نخواهد بود. در این صورت، نظام عقیدتی و فرهنگی خانوادهها به سهولت دچار تزلزل شده و از تبعات آن فروپاشی نهاد خانواده است.
در خانوادههای سنتی اعضا بر اساس پیوندهای فردی صمیمانه و عاطفی به همدیگر گره خورده و دارای روابط اجتماعی دوجانبه و تعهدآفرین نسبت به یکدیگر بودند و این امر افراد جامعه را به عنوان «افراد یک کل» متصل به هم نگه میداشت. «اما امروزه با ورود رسانههای نوین، خانوادهها دچار تغییر و دگرگونی شدهاند و روابط نامشخص، غیرفردی و مجزا از هم را تجربه میکنند. گسترش وسایل ارتباطی سبب رویارویی انسان با اطلاعات گوناگون و متنوع از محیطهای مختلف شده است که نتیجه و پیامد آن تأثیر بر تمام جوانب دیگر زندگی، از جمله هویت و شخصیت افراد بوده است. به وسیله رسانهها انتخابهای فراوانی در برابر فرد وجود دارد که سبب ایجاد هویتهای گوناگون گردیده است.» (گیدنز، ۱۳۸۱) القای یک تفکر یا روش غلط از طریق رسانه بهخصوص در برنامههای ماهوارهای در هر یک از زمینههای رفتاری افراد ممکن است به تشدید یا شکلگیری آسیبهای ارتباطی منجر شود. هال معتقد است که مخاطب معانی را میسازد، این عمل را به واسطه نظامهای بازنمایی مفاهیم و نشانهها انجام میدهد. این کنشگران اجتماعی هستند که نظام مفهومی فرهنگ خود و سایر نظامهای بازنمایی را برای ساختن معنایی جدید به کار میگیرند و جهانی متفاوت، معنادار و در ارتباط با دیگران برای خویش میسازند. (هال و جالی، ۱۳۸۶) برنامههای ماهوارهای الگوهای رفتاری را در قالبهای مختلفی به مخاطبان ارائه میدهند، این الگوها در فرد درونی شده و تصویری خاص از روابط زن و شوهر ایجاد میکنند. در واقع برنامههای ماهوارهای قادرند به صورتی پنهان قالبهای خاص رفتار را در ذهن فرد ایجاد کنند. این برنامهها قادرند با ارائه تصاویری از زندگی خصوصی افراد، تغییراتی در چارچوب خانواده ایجاد کنند با سریالهای به ظاهر خانوادگی، روابط نامتعارفی را به بیننده القا نمایند و بیننده را به همسانسازی زندگی شخصی خویش با آنها ترغیب کنند.
سریالهای ماهوارهای انواع توقعات جنسی را در بینندگان ایجاد کرده و مخاطبان برای دستیابی و ارضای آنها بهسهولت مرتکب هر نوع انحرافی میشوند. همینطور احساس محرومیت نسبی که در اثر تماشای برنامهها در هر یک از زوجین شکل میگیرد و موجب وارد آمدن فشار به زوج دیگر برای رسیدن به سطوح بالای موفقیت میشود. در واقع این برنامهها سبب برآورده نشدن توقعات و انتظارات زوجین از یکدیگر شده؛ انتظاراتی که افراد به دنبال دستیابی به آنها هستند، ولی در نهایت جز فاصله گرفتن از هم و انزوای هرچه بیشتر آنان حاصلی به دنبال ندارد.
قویترین عامل دوام و رشد خانواده، عاطفه و محبت اعضای آن به همدیگر است و وظیفه زوجین است که این عامل را تقویت کنند. آنچه که مهم است تحکیم بنیان خانواده است و این امر مهم فقط در یک فضای عاطفی و محبتآمیز در محیط خانواده میسر خواهد شد. همسران، با رعایت تقوا و پرهیز از روابط غیرمشروع و حفظ پاکدامنی حتی در حد نگاه و تخیل نابجا میتوانند چنین فضای امن پرمحبتی را برای یکدیگر ایجاد کنند. اگر علاقه زن به شوهر از بین برود، خانواده به صورت بیماری نیمهجان در میآید و اگر علاقه شوهر به زن خاموش شود، مرگ حیات خانوادگی فرا میرسد. با این وصف متأسفانه برخی از زوجین فریفته برنامههای ماهوارهای میشوند و با پیروی از فرهنگ غرب از ارزشهای انسانی و دینی فاصله میگیرند، در نهایت با ترویج اندیشههای مبتذل و موهن ماهواره، بنیان خانواده رو به سستی مینهد.
وابستگی متقابل مخاطبان و تلویزیون مسئلهای است که هرگز نباید نادیده گرفته شود، زیرا رسانهها جزء جدانشدنی زندگی امروزه هستند. بسیاری از رسانهها که از فعالیت بازماندهاند، به خواستهها، علایق، انتظارات، توقعات، دیدگاهها و چشماندازهای مخاطبانشان توجه نکردهاند. در اینجا به منظور پیشگیری از گسترش تمایل به برنامههای تلویزیونی ماهوارهها و جلوگیری از تبعات ویرانگر آنها، چند پیشنهاد ارائه میشود:
۱ـ توجه به نیازهای طبیعی و مشروع مخاطب
اگر زمینه پاسخگویی به نیازهای طبیعی مخاطب فراهم نشود و امکان ارضای آنها از راه مشروع وجود نداشته باشد، احتمال ارضای نامشروع آن نیازها دور از انتظار نخواهد بود، به نوعی که اگر رسانههای خودی، به نیازهای طبیعی مخاطبان خود مانند نیاز به اطلاعات یا نیاز به ارائه الگوهای جدید به ویژه برای جوانان که با توجه به نیاز تنوعطلبی در انسان وجود دارد پاسخ ندهند، مخاطبان به سمت رسانههای بیگانه و بهرهگیری از آنها روی خواهند آورد.
رسانه ملی میتواند با توجه به نیازهای طبیعی مخاطبان خود و پاسخگویی حساب شده به آنان تا حدودی از گرایش مخاطبان به رسانههای بیگانه جلوگیری کند. یکی از راهکارهایی که رسانهها میتوانند در مسیر مقابله با الگوبرداری منفی و افراطی مخاطبان پیگیرند، معرفی الگوها و شیوههای سبک زندگی مناسب و بومی است. رسانه میتواند با شناختی که از نظام فکری و اجتماعی مخاطب خود دارد، بر اساس سلایق و علایق مخاطبان خود برنامهسازی کند و پاسخگوی نیازهای آنان باشد. به عبارتی دیگر باید به عوامل مربوط به شکلگیری پیام خود و عناصری که ناظر بر محتوا و کیفیت پیام هستند توجه کند و با در نظر گرفتن عوامل مربوط به روحیات مخاطبی که دارای قدرت انتخاب است، تصمیمگیری نماید، محتواهایی را مطرح کند که متناسب با نیاز واقعی بوده و شانس بیشترین انتخاب را از سوی مخاطب داشته باشد. در کنار استفاده حداکثری از هنر و فنون رسانهای، توجه به اصول و چهارچوب عقیدتی و اخلاقی مخاطب، زمینههای اجتماعی و علایق وی، عناصر زمینهای همچون دیدگاهها و نگرشهای مخاطب، تجربیات گذشته و وضعیت موجود، در این جا میتواند به عوامل برنامهساز برای جذب مخاطبان کمک کند.
۲ـ ارائه الگوهای مناسب و تبیین پوچی و بیهودگی الگوهای بیگانه
الگوسازی و معرفی و ارائه الگوهای شایسته به جوانان، موجب جلوگیری آنان از گرایش به سمت الگوهای غربی میشود. الگوهایی میتوانند سبب رشد دیگران شوند که خود رشد یافته باشند. افرادی که در مسیر هدایت، محکم و استوار هستند و به علوم و معارف الهی آگاهی دارند، تضمینکننده رشد و کمال انسانها هستند و باید به عنوان الگوهای موفق و مناسب در رسانه معرفی شوند و به نقش آنان در سلامت اخلاقی و اجتماعی و تحکیم بنیانهای خانواده پرداخته شود. همینطور ضروری است، رسانه ملی برای مقابله با اثرگذاری منفی الگوها و مدهای بیگانه به ساخت برنامههای گوناگون در قالب فیلم و سریال و تهیه گزارشهای زندهای که از بطن جامعه برخاسته و ارتباط خوبی با مخاطب برقرار میکند، برای روشن کردن زاویههای گوناگون الگوهای انحرافی بیگانه در جامعه بپردازد. «چون ما همه موجوداتی فرهنگی هستیم، اندیشههای بنیادی، ارزشها، و هنجارهای جامعه خود را یاد میگیریم و آنها را در انگارههای خود و جهان اجتماعی خودمان مجسم میکنیم. به عبارتی فرد رفتارهای شخصی خود را همراهی با ارزشها و نگرشهای فردی میآموزد و آنها را در طول حیات خود توسعه میدهد.» (منادی، ۱۳۸۵: ۱۹۰) در این راستا، برای هشدار دادن به جوانان در قبال مخاطرات پیروی از الگوهایی که امروز در سطح کشورهای غربی به چشم میخورد. رسانه ملی باید با آگاه کردن جوانان از پیامدهای خطرناک گرایشهای ناصحیح به پیروی از سبک زندگی مورد نظر ماهوارهها، زمینه کاهش الگوپذیری آنها از شیوههای غربی را فراهم آورد.
نمایش این کد فقط در ادامه مطلب برای قرار دادن کد مورد نظر به ویرایش قالب مراجعه کنید
مطالب مرتبط
دستت را دست کم نگیر ( جالب و خواندنی )
آموزش تصویری آرایش چشم با سایه فیروزه ای
نابغه نقاشی جهان یک دختر ایرانی است +عکس
نفخ شکم را کاهش دهید
عکسهایی از پروانه های خوشگل
شیشه گری فوتی
آداب و رسوم کریسمس در جهان
رنگ ها چگونه روحیه و حال شما را تغییر می دهند؟
پیام رسان جدید TalkRay
جاستین بیبر از دنیای خوانندگی خداحافظی کرد