پیغام مدیر سایت

سلام دوست من به سایت رها یوزفول خوش آمدید لطفا برای استفاده از تمامی امکانات

دانلود فایل , شرکت در انجمن و گفتگو با سایر اعضا در سایت ثبت نام کنید







یه سری سوال و جواب که خوندنش خالی از لطف نیستـــــــــــ

سؤال:

امام حسین با شهادت خویش به مقام فنا که بالاترین مرحله ی سلوک معنوی است رسیدند؛ پس اشک ریختن برای ایشان چه معنایی دارد؟!

 

جواب:

این بحث از دو جنبه قابل بررسی است؛ یکی جنبه ی فردی و دیگری جنبه ی اجتماعی. شهادت در اسلام از جنبه ی فردی (یعنی برای شخص شهید) یک موفقیت است، بلکه بزرگترین موفقیت است؛ آرزوست، بلکه بزرگترین آرزوست. امام حسین فرمود: جدّم پیامبر اکرم به من فرموده است که تو درجه ای نزد خدا داری که جز با شهادت به آن درجه نایل نخواهی شد.(1)

پس شهادت امام حسین برای خود او یک ارتقا است، عالی ترین حد تکامل است و جشن و شادمانی نیز دارد.

اما از نظر اجتماعی، عکس العملی که مردم جامعه در مورد شهید نشان می دهند فقط به خود شهید تعلق ندارد. یعنی فقط نباید به این نکته توجه شود که برای شخص شهید موفقیت و یا شکستی رخ داده است یا نه؟!

عکس العمل جامعه مربوط است به اینکه مردم جامعه نسبت به شهید چه موضعی داشته باشند و نسبت به جبهه ی مخالف شهید چه موضعی داشته باشد.

بدیهی است که از نظر پیروان شهید که از فیض بهره مندی از حیات او محروم شده اند شهادت شهید تأثرآور است. آنکه بر شهادت شهید گریه می کند در حقیقت به نوعی بر خود می گرید و ناله می کند.

فایده ی دیگر گریه بر شهید این است که اگر بپذیریم که شهید حماسه آفریده است گریه برای او باعث هماهنگی با روح او می گردد و این نوعی هماهنگی با روح او، موافقت با نشاط او و حرکت در موج اوست؛ چرا که گریه همیشه همراه است با نوعی رقّت و هیجان؛ در حال گریه و رقّت و هیجان خاص آن، انسان بیش از هر حالت دیگری خود را به محبوبی که برای او می گرید نزدیک می بیند و در حقیقت در آن حال است که خود را با او متحد می بیند.

ائمة اطهار که به گریه بر امام حسین سخت توصیه کرده اند حکیمانه چنین دستوری داده اند. این گریه هاست که نهضت امام حسین را در اعماق جان مردم فرو می برد.(2)

 

 

 

به نقل از کتاب عطش عشق (پاسخ به شبهات محرم و عزاداری) روح الله زال و حسین جمالی

____________________________

1- امالی شیخ صدوق، ص150

2- برگرفته از: مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج24، ص474

 

 

 

سؤال:

آیا برگزاری مراسم عزاداری برای امام حسین موجب ناراحتی های روحی و روانی و ایجاد کسالت در شیعیان نمی شود؟!

 

جواب:

عزادران امام حسین با حضور در مراسم عزاداری آن حضرت در واقع خویشتن را مصیبت زده و داغدار حادثة عاشورا می یابند. البته عزاداری امام حسینگرچه به گونه ای است که شرکت کنندگان در آن غمبار و گریان می شوند، اما این گونه مراسم تأثیرات روانی بسیار مطلوبی بر روی آنها بر جای میگذارد.

بی گمان شرکت کنندگان در عزاداری امام حسین آرامشی ویژه و لذتی خاص را احساس می کنند و اگر غمی بر چهرة آنان می نشیند غمی متفاوت با غم و غصه های زندگی روزمره است؛ غم معنویت، غم آخرت و غم مظلومیت است؛ غمی است که منشأ حرکت است و روحیة افراد را افزایش می دهد نه کاهش؛ بلکه در مواردی نقش درمانی ایفا می کند و به زندگی نشاط می بخشد.

از این رو کسانی که حضور در مجالس عزاداری امام حسین را تجربه کرده اند از تکرار و استمرار آن دل زده نمی شوند، در حالی که بی گمان در هیچ مجلس یادبود و بزرگداشت دیگری وضع به این گونه نیست. علت این مطلب را باید در مهر و محبت به امام حسین جستجو کرد.

آری، عزاداران امام حسین بر اساس پیوند عمیق عاطفی، هر ساله مراسم عزای حسینی را با شکوه تر از قبل برگزار می کنند و این تجلّی کلام رسول خدا است که می فرمایند:

«إن لقتل الحسین حرارة فی قلوب المؤمنین لاتبرد أبدا»

«برای شهادت امام حسین در دل های مؤمنان حرارتی است که هرگز سرد و خاموش نمی گردد.»(1)

البته این عزاداری ها هرگز به جنبة عاطفی محدود نبوده است و آثار مثبت دیگری نیز دارد.

 

 

 

 

 

به نقل از کتاب عطش عشق (پاسخ به شبهات محرم و عزاداری) روح الله زال و حسین جمالی

____________________________

1- مستدرک الوسائل، ج10، ص318

 

 

 

 

سؤال:

امام حسین قرن ها قبل به شهادت رسیده اند؛ اینکه امروزه برای ایشان عزاداری می کنیم چه فایده ای دارد؟!

 

 

جواب:

عزاداری برای امام حسین برای مردم جامعه در هر زمانی که باشد آثار و فوایدی دارد که به مهمترین آنها اشاره می شود:

 

الف) زنده نگاه داشتن نهضت عاشورا:

عزاداري براي امام حسين سبب شده است تا ياد، نام و پيام‌هاي نهضت عاشورا زنده و جاويد بماند و آموزه‌هاي آن به همه ی بشريت انتقال يابد. از اين طريق، همه ی مردم در طول تاريخ، با ستم ستيزي، آزادگي، شهادت طلبي، ايثار و حقيقت جويي آشنا شده اند. در اين باره سخن يك نويسنده ی غربي بسيار جالب توجه است:

«اگر مورخان ما حقيقت اين روز (عاشورا) را مي دانستند و درك مي كردند كه عاشورا چه روزي است، اين عزاداري را مجنونانه نمي پنداشتند، زيرا پيروان حسيني به واسطة عزاداري حسيني مي دانند كه پستي و زير دستي و استعمار و استثمار را نبايد قبول كرد زيرا شعار رهبر و آقاي آنها، تن ندادن به زير بار ظلم و ستم بود.»(1)

 

ب) ايجاد پيوند عميق عاطفي با امام حسین:

عزاداران حسيني با شركت در مراسم عزاي امام حسين با شخصيت و عظمت روحي آن حضرت آشنا مي شوند و ایشان را انسانی كامل مي يابند كه دارای صفات پسنديده ی صبر، وفا، استقامت و از خود گذشتگي است. مهم تر اينكه عزاداران به ياد مظلوميت و مصيبت ايشان به سوگ مي نشينند، مي گريند، و بر سر و سينه مي زنند، و از اين طريق، شناخت خود را نسبت به امام حسین با پيوندي عاطفي استحكام مي بخشند؛ از طرفی دیگر عزاداران، با دشمنان امام حسين و يزيد و يزيديان نيز آشنا مي شوند، و نسبت به آنان عميقاً نفرت پيدا مي كنند.

 

ج) تعليم معارف ديني:

مجالس عزاداري امام حسين فرصتي بسيار ارزشمند به دست مي دهد تا واعظان و عالمان دینی به بيان احكام و مباحث شرعي، اخلاقي و اعتقادي بپردازند و عزاداران حسيني را با معارف ديني آشنا كنند.

بر اين اساس، همان گونه كه در محرم سال 61 هجري، امام حسين براي احياي دين قيام كرد، مراسم عزاداري ایشان نيز در طول تاريخ زمینه ای شد براي احياي دين و ترويج معارف دینی.

 

د) ايجاد معنويّت در جامعه:

شركت در عزاداري امام حسين آرامش و لذت خاصي به عزاداران مي بخشد. در واقع اين آرامش، ناشي از فضاي ويژه اي است كه در مجالس عزاي حسيني به وجود مي آيد. در اين مجالس، سخن از ديانت، حقيقت و مظلوميت، با اشك و سوز همراه مي شود و جان‌هاي خسته از زندگي‌هاي روزمره را دگرگون مي كند. در نتيجه عزاداران احساس پاكي، سبكباري، لطافت و معنويت مي كنند كه اين حالات، خود مي تواند بيانگر نوعي از تزكيه و پالايش روحي باشد و با شركت در مجالس عزاي حسيني به دست مي آيد. البته سزاوار است كه عزاداران در خارج از مجالس عزا نيز مراقب اعمال خود باشند تا رشد معنوي آنان کاهش نيابد.

این چهار مورد، تنها برخي از مهمترين آثار عزاداري برای امام حسين است.

امام خمینی (ره) در اهمیت عزاداری برای سید الشهداء چنین مي فرمايد:

«روضه ی سيد الشهداء براي حفظ مكتب سيد الشهداء است. آن كساني كه مي گويند روضه ی سيد الشهدا را نخوانيد، اصلا نمي فهمند مكتب سيد الشهدا چه بوده و نمي دانند يعني چه؟! اين گريه‌ها و اين روضه ها، اين مكتب را حفظ كرده است...»(2)

 

 

 

 

به نقل از کتاب عطش عشق (پاسخ به شبهات محرم و عزاداری) روح الله زال و حسین جمالی

____________________________

1- مجله ی گلبرگ، شماره 28، فروردین 1381

2- صحیفه نور، ج8، ص69

 

 

 

 

سؤال:

 

چرا حضرت زینب با آن همه مصیبتی که در کربلا وجود داشت فرمودند: ما رأیت إلا جمیلاً (چیزی جز زیبایی ندیدم)؟!

 

 

جواب:

حادثه عاشورا دو صفحه دارد؛ یک صفحه سفید و نورانی و یک صفحه تاریک و ظلمانی. اما صفحه سیاهش از آن نظر سیاه و تاریک است که در آن، فقط جنایت و پستی می بینیم. از این نظر، داستان کربلا یک داستان جنایی و غمبار است. در این صفحه از کربلا کشتنِ بی گناه می بینیم، کشتن جوان می بینیم، کشتن شیرخوار می بینیم، اسب بر بدن مرده تاختن می بینیم، آب ندادن به یک انسان می بینیم، زن و بچه را شلاق زدن می بینیم و ... قهرمانان این داستان جنایی، جنایتکارانی از قبیل یزید بن معاویه، عبیدالله بن زیاد، عمر بن سعد و شمر بن ذی الجوشن است. لذا وقتی که صفحه سیاه این تاریخ را نگاه می کنیم فقط جنایت و بدی را می بینیم.

اما در صفحة دیگر، یک داستان حماسی و عارفانه ی زیبا می بینیم. در اینجا قهرمانان عوض میشوند. آنها عبارتند از حسین، زینب، عباس بن علی، علی بن الحسین، مسلم بن عقیل و ... در این صفحه آنچه می بینیم تحمل است و صلابت و غیرت و شهادت. در اینجا دیگر جنایت نیست بلکه حماسه است؛ افتخار و نورانیت است؛ تجلّی حقیقت و انسانیت است.(1)

کربلا نشان داد که انسان تا کجا می تواند اوج بگیرد و در معبود خویش فانی شود. امام حسین در آخرین لحظات در قتلگاه چنین زمزمه می کرد:

«رِضاً بِقَضائِكَ وَ تَسْليماً لِأمْرِكَ، لا مَعْبودَ سِواكَ‏»

«خدایا راضی به قضای توام و در برابر امر تو تسلیمم و هیچ معبودی جز تو نیست.»

با این نگاه به عاشورا همه ی آن حوادث تلخ، شیرین و زیبا بود، چرا که آثار بسیار بزرگی به سود اسلام داشت. آنچه در کربلا اتفاق افتاد به یک مکتب ضد ظلم و دفاع از حق در تمام طول تاریخ تبدیل شد و به انسان ها درس آزادگی، وفا، ایمان،شجاعت و شهادت طلبی آموخت.

حضرت زینب قهرمان و عارفی بود که همة اینها را می دانست و به همین دلیل فرمود:

« مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلاً»(2)

 

 

 

 

 

به نقل از کتاب عطش عشق (پاسخ به شبهات محرم و عزاداری) – تألیف روح الله زال و حسین جمالی

____________________________

1- مجموعه ‏آثار استاد شهيد مطهرى، ج‏17، ص30

2- بحارالانوار، ج45، ص115

 

 

 

 

 

سؤال:

چرا در ظهر عاشورا امام حسین(ع) در میدان نبرد که خطر جانی بسیار داشت نماز ظهر را اقامه کردند؟!

 

جواب:

نماز خواندن امام(ع) در ظهر عاشورا علت های مختلفی داشته است:

الف) نشان دادن اهمیت نماز و احکام شرعی:

از اهداف مهم امامان(ع) در تمام لحظات زندگی، توجه دادنِ عملی به اهمیت احکام شرعی میباشد و هیچ کار مهمی آنها را از این وظیفه و هدف باز نمی داشت.

نقل شده است که امام علی(ع) در جنگ صفین نزدیک ظهر، چشم به آسمان دوخته بودند و منتظر وقت نماز بودند تا نماز را اول وقت به جا آورند. ابن عباس که این حالت امام(ع) را دید، سؤال کرد: «یا امیرالمؤمنین، نگران چیزی هستید؟!» امام(ع) فرمود: «منتظر رسیدن وقت نماز می باشم.» ابن عباس گفت: «در این وقت حساس نمی توانیم دست از جنگ برداشته و مشغول نماز گردیم.» امام فرمود: «ما با دشمنان، برای نماز می جنگیم.»(1)

در ظهر عاشورا نیز هنگامی که «ابوثُمامه» وقت نماز ظهر را به امام(ع) یادآوری کرد، امام حسین(ع) از کار او خشنود شدند و در حقّ او دعا کرده و فرمودند: «نماز را یادآور شدی، خداوند تو را از نمازگزاران قرار دهد.»(2)

در اینجاست که امام حسین(ع) از دشمن مهلت خواستند تا نماز بخوانند، ولی آنان با گستاخی تمام از نبرد دست نکشیدند و امام(ع) مجبور شدند در میدان نبرد نماز بخوانند.

امام حسین(ع) با این عمل، عشق بی نظیر خود به نماز را نشان دادند و اهمیت آن را برای همیشة تاریخ ثبت کردند.

 

ب) باطل سازی تبلیغات دروغین دشمن:

بنی امیه با ناجوانمردی، علی بن ابی طالب(ع) و فرزندانش را افرادی لااُبالی و غیر مقیّد به دین معرفی کرده بودند؛ به طوری که وقتی خبر شهادت امام علی(ع) در محراب کوفه به گوش شامیان رسید، بسیاری با تعجب می‌پرسیدند: «مگر امام نماز هم می‌خواند؟!»

همچنین یزیدیان سعی داشتند امام حسین(ع) را دشمن خلیفة رسول خدا و غیر مقیّد به احکام شرعی جلوه دهند. امام(ع) و یارانش با توجه به این تبلیغات دروغین، سعی داشتند با سخن و عمل خود، این دروغ بزرگ را آشکار سازند تا فریب خوردگانِ تبلیغات یزیدیان را بیدار گردانند.

وقتی امام حسین(ع) شب عاشورا مهلت گرفت و خود و اصحابش در آن شب به عبادت و مناجات و تلاوت قرآن پرداختند، ‌جمعی از لشکر دشمن، متوجه دروغین بودن تبلیغات یزیدیان شدند و همان شب به امام(ع) ملحق گردیدند.

امام حسین(ع) در روز عاشورا در میدان نبرد به برپایی نماز همّت گمارد تا در تاریخ ثبت شود که پایبندی آن حضرت به دین به حدّی بود که در هنگامه‌ای همچون میدان نبرد هم نماز را فراموش نکرد و به تأخیر نینداخت، تا دشمنان نتوانند او و اهل بیتش را به بی دینی و لااُبالی‌گری یا خارج شدن از جمع مسلمانان متهم سازند.

به همین جهت در زیارت عاشورا، بر ایمان و اقامة نماز توسط آن حضرت تأکید می‌شود:

«أشهدُ انّک قد اقمتَ الصلاة»

«شهادت می‌دهم که تو نماز را برپا داشتی.»3

 

 

 

 

به نقل از کتاب عطش عشق (پاسخ به شبهات محرم و عزاداری) – تألیف روح الله زال و حسین جمالی

____________________________

1- وسائل ‏الشيعه، ج4، ص246

2- بحارالأنوار، ج45، ص21

3- مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا

 

 

 

 

سؤال:

معروف است که شب عاشورا اصحاب امام حسین(ع) غسل کردند؛ با وجود اینکه آبی برای آشـامیدن نداشتند چگونه غسل کردند؟!

 


جواب:

شهید مطهری (ره) در این زمینه چنین می نویسد:

در شب عاشورا حضرت اباعبدالله، فرزند عزیزش علی اکبر را با جمعیتی فرستادند و آنها موفق شدند و از شریعة فرات مقداری آب آوردند و همه از آن آب نوشیدند. بعد فرمود: با این آب غسل کنید و خودتان را شستشو بدهید و بدانید که این آخرین توشة شماست از آب دنیا.(1)

توضیح: زمان محاصره و قطع راه ارتباط با آب، از روز هفتم محرم بوده است. اما در این مدت از جمله شب عاشورا عده ای از اصحاب توانستند به آب دسترسی پیدا کنند و آنها را به خیمه ها برسانند. بنابراین در روز هفتم، هشتم و نهم محرم گرچه محدودیت بوده، اما به دلیل آنکه هنوز جنگی در نگرفته بود امکان تهیه آب وجود داشت.

روز عاشورا به دلیل شعله ور شدن آتش جنگ، فرصت و زمینه ای برای تهیه ی آب نبود و اگر هم اندک آبی یافت می شد احتمالا آن را برای زنان و کودکان اختصاص می دادند؛ ولی ظهر عاشورا دیگر آبی در خیمه ها یافت نمی شد.

لذا تشنگی در روز عاشوار قطعی است و در شب عاشورا که امام حسین(ع) دستور غسل میدهند، آب وجود داشته است.

پس، هیچ کس مدّعی نشده است که امام حسین(ع) و یارانش ده یا هفت یا حتی سه شبانه روز کاملاً بی‌آب بودند. بلکه هم چاه حفر کردند و هم به شطّ یورش برده و آب آوردند و هم آب ذخیره کردند و حتی تا صبح عاشورا نیز آب داشتند. صبح عاشورا به بعد است که مشکل بی آبی شدت می یابد و آن شرایط طاقت فرسا حوادث تلخی را به وجود آورد. در این زمان بود که عطش بی داد می کرد و مشک ها خالی، لب ها خشک، جگرها سوخته، هوا گرم، راه فرات بسته و صدای العطش بلند بود.

 

 

 

 

 

به نقل از کتاب عطش عشق (پاسخ به شبهات محرم و عزاداری) – تألیف روح الله زال و حسین جمالی

____________________________

1- مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج24، ص477

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سؤال:

چرا امام حسین(ع) در روز عاشورا دعا نفرمودند تا باران بیاید و چرا از نیروهای غیبی استفاده نکردند تا پیروز شوند؟!

 

جواب:

مسلّم است که دعاي حضرت نه تنها در مورد باریدن باران، مستجاب مي گرديد بلکه اگر ایشان براي پيروزي و نصرت خويش نيز دعا مي کردند، قطعا مستجاب مي شد، اما پیامبران و امامان معصوم(ع) ملزم بودند که در تمام کارها و زندگی روزمره ی خود از ابزار و اسباب عادی استفاده کنند.

آنها در برخورد با دوستان، دشمنان، رفع حوایج زندگی و ... از علمی که عادی به دست آمده استفاده می کردند و دست به اعجاز و کار خارق العاده نمی زدند مگر در موارد مخصوص و به اذن الهی که مصلحت دین خداوند و هدایت مردم در آن بود.

امام حسین(ع) قدرت داشتند به وسیله اعجاز، دشمنان خود را در یک لحظه به کام نیستی ببرند و نیز می توانستند از زمین چشمه ی گوارا بجوشانند و یا از آسمان باران ببارانند (با اذن خدا) و خود و اصحابش را سیراب نمایند، ولی این کار را نکردند؛ چون بنای الهی بر این نبود که در حادثه ی کربلا از راه معجزه پیروز شوند.

اگر بنا باشد ائمه معصومین(ع) همیشه از نیروهای غیبی استفاده کنند و با دیگران برخورد نمایند و حوایج خود را برآورده کنند، دیگر این مقامِ با ارزشی محسوب نمی شد و نمی توانستند الگوی ما باشند. آنها با زحمت بسیار و تلاش و کار، زندگی خود را فراهم می کردند و بر مشکلات چیره میشدند.

زندگی ائمه معصومین(ع) از تمام مردم، سخت تر و مشکل تر بود و رنج های بیشماری را در راه رسیدن به خدا و زندگی جاودانه تحمل کردند.

هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشتـرش می دهند

لذا بناي امام حسین(ع) بر اين بود كه در ماجراي عاشورا اسباب غير عادي را به کار نگیرند. این کار سبب شد کسانی که قادر به استفاده از اسباب غير عادي نيستند وظیفه ی خود را در برابر ظلم وستم بدانند.

به همین دلیل آن حضرت در ماجراي عاشورا درخواست فرشتگان و جنّيان را براي ياري، رد نموده و تمام کارها را به مشيت الهي واگذار کردند.(1)

 

 

 

به نقل از کتاب عطش عشق (پاسخ به شبهات محرم و عزاداری) – تألیف روح الله زال و حسین جمالی

____________________________

1- موسوعة کلمات الامام الحسین علیه السلام، ص580، لجنة الحدیث فی معهد باقرالعلوم(ع)، دارالمعروف، چاپ سوم، 1416 هـ . ق

 

 

 

 

 

سؤال:

چرا امام حسین(ع) در روز عاشورا از دشمن درخواست آب کردند؟ آیا این کار، نشانه ذلّت نیست؟!

 

جواب:

برای پاسخ به این سؤال باید به دو بخش توجه کرد:

 

الف) آیا امام حسین(ع) از یزیدیان برای خودش درخواست آب کرد؟

در روز عاشورا با آنکه تشنگی به شدت به امام(ع) فشار می آورد، اما در هیچکدام از منابع معتبر گزارشی وجود ندارد که نشان دهد امام(ع) از دشمن درخواست آب نمودند. استاد شهید مطهری (ره) چنین می گوید:

... باور نکنید که اباعبدالله(ع) این جمله را گفته باشد: «مرا مقداری آب بنوشانید که جگرم از تشنگی می سوزد». من که این جمله را در جایی ندیده ام. حسین(ع) اهل این جور درخواست ها نبود، بلکه او در مقابل لشکر دشمن می ایستد و فریاد می کند ... (1)

 

 

ب) آیا امام حسین(ع) برای حضرت علی اصغر(ع) درخواست آب نمود؟

به این مطلب در برخی از منابع اشاره شده است، اما هیچ تعارضی با عزت نفس ندارد و نشانه ضعف و ذلت امام نیست؛ بلکه باید بدانیم امام حسین(ع) این کار را با عزتمندانه انجام دادند نه ذلیلانه! و اما اینکه چرا برای طفل صغیر خود درخواست آب کردند شاید یکی از این دو علت را داشته باشد:

 

1- یکی از مهمترین برنامه های حضرت سید الشهداء (ع) در حادثه کربلا

بیدار کردن و هدایت دشمنان بوده و چون طلب آب برای کودک باعث تحریک عواطف دشمنان میشد، از این جهت می توانست باعث بیداری افراد مخالف و هدایت آنان شود.(2)

 

2- شاید این عمل امام حسین(ع) به خاطر اتمام حجت و نشان دادن قساوت قلب دشمنان بوده است.

بنابراین درخواست آب از سوی امام، هیچ اشکالی ندارد و نشانه ذلت و ضعف نیست.

 

 

 

 

 

به نقل از کتاب عطش عشق (پاسخ به شبهات محرم و عزاداری) – تألیف روح الله زال و حسین جمالی

 

____________________________

1- مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج17، ص50

2- خون موعود، ص99، علی آقاشریفیان و عبدالرسول احمدیان، انتشارات شهید فهمیده، چاپ اول، 1384 هـ . ش

 

 

 

 

سؤال:

امام حسین(ع) برای قیام خود، سفری را آغاز کردند که پر از خطر بود؛ آیا عاقلانه نبود که خانواده ی خود را به همراه نمیبردند؟!


 

جواب:

همراهی خانواده ی امام حسین(ع) در حادثه کربلا می تواند به خاطر عوامل زیر باشد:

1- پیام رسانی:

قیام مقدس امام حسین(ع) دو چهره دارد که بر اساس آن، کارها تقسیم شد؛ یکی جانبازی، فداکاری و شهادت و دیگری پیام رسانی. نقش مردان در حادثه عاشورا جانبازی و شهادت بود و خانواده امام(ع) در قسمت دوم نقش ایفا می کند. البته زنان در تربیت رزمندگان و تشویق آنها نیز نقش ایفا کردند، اما وظیفه اساسی آنها پیام رسانی بود.

در حقیقت امام حسین(ع) با آوردن خانواده خود، مبلّغان خود را به شهرهای مختلف و حتی به قلب حکومت دشمن فرستاد و پیام خود را به گوش همگان رسانید. پرچمدار پیام رسانی، حضرت زینب(س) بود. بی شک اگر بازماندگان امام(ع) به افشاگری نمی پرداختند یزیدیان، نهضت بزرگ آن حضرت را کم ارزش و چهره آن را وارونه نشان می دادند.(1)

 

2- افشای چهره ی ظالمانه ی یزید و حکومت وی:

علت دیگر حضور خاندان امام حسین(ع) نشان دادن چهرة سفّاک، بی رحم و غیر انسانی یزید و حکومت وی بود. یکی از عوامل مؤثر در پذیرش پیام عاشورا از سوی مردم، عنصر مظلومیت است و در حادثه عاشورا نه مظلوم نمایی بلکه حقیقت مظلومیت وجود دارد.

یزید می خواست با کشتن مردان و به اسارت کشیدن خاندان اهل بیت(ع) همه حرکت ها را در نطفه خفه کند، به طوری که همگان از چنین سرنوشتی ترسان و بیمناک باشند، اما قیام با عزت امام حسین(ع) و پیام رسانی افشاگرانه و مظلومانه ی اهل بیت امام حسین(ع) تمام این توطئه ها را خنثی کرد. اینجا بود که قیام های بسیاری در نقاط مختلف، علیه حکومت ظالمان به وجود آمد؛ مانند قیام مختار و قیام توابین و ...

 

 

 

 

 

به نقل از کتاب عطش عشق (پاسخ به شبهات محرم و عزاداری) – تألیف روح الله زال و حسین جمالی

____________________________

1- برگرفته از: مجموعه آثار شهید مطهری، ج17، ص396

 

 

 

 

سؤال:

یکی از کسانی که بعد از شهادت امام حسین ع به قصد خونخواهی قیام کرد «مختار» بود؛ چرا او در کربلا حضور نیافت تا امام را یاری کند؟!!

 

جواب:

مختار ثقفی از یاران با وفای امام حسین ع و از مروّجین فضایل آل محمد بود. وی در دورانی که «مسلم بن عقیل» در کوفه بود مسلم را به خانة خویش برد و با او به نفع امام حسین ع بیعت کرد. ابن زیاد پس از کشتن مسلم، مختار را تازیانه زد و زندانی کرد. لذا در ایامی که حادثه کربلا اتفاق افتاد او و میثم تمّار در زندان بودند. میثم تمار در زندانِ ابن زیاد به مختار گفته بود که «تو آزاد خواهی شد و به خون خواهی حسین ع خروج خواهی کرد و ابن زیاد را خواهی کشت.»

اینگونه بود که مختار پس از مرگ یزید به خون خواهی سید الشهداءع قیام کرد و قاتلان امام حسین(ع) را کشت.(1)

 

 

 

 

به نقل از کتاب عطش عشق (پاسخ به شبهات محرم و عزاداری) – تألیف روح الله زال و حسین جمالی

____________________________

1- إعلام الوری بأعلام الهدی، ج1، ص342، فضل بن حسن طبرسی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ سوم

2- فرهنگ عاشورا، ص440، واژة «مختار ثقفی»، جواد محدثی، نشر معروف، چاپ پنجم، قم، 1380 هـ . ش

 

 

 

 

 

 

پرسش:

چرا در عاشورا علي اكبر ع از امام حسین ع آب خواست با اينكه مي دانست در خيمه­ گاه آب نيست؟!

 

پاسخ:

هر چند صحیح است که حضرت علی اکبر ع در روز عاشورا بعد از یک نبرد سنگین با دشمنان، نزد پدر برگشت و فرمود: پدر جان تشنگي مرا كُشت و سنگيني سلاح توانم را برد آيا آبي هست تا در مقابل دشمنان نيرو گيرم؟[1]

اما علت تقاضا اين است كه بين امام حسين ـ عليه السلام ـ و فرزندش علي اكبر علاقه و محبت زيادي بود و اين پدر و پسر همديگر را خيلي دوست داشتند و از آنجائي كه علي اكبر به پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ شباهت بيشتري داشت امام حسين ـ عليه السلام ـ هر وقت پسرش را مي ديد به ياد جدش مي افتاد و اين هم باعث دوست داشتن بيشتر مي شد. امام حسين ـ عليه السلام ـ ميفرمايند: ما هر وقت مُشتاق ديدار پيامبر مي شديم به چهره ی علي اكبر نگاه مي كرديم.[2] لذا وقتي كه امام حسين ـ عليه السلام ـ علي را راهي ميدان جنگ كرد خودش هم چند قدمي دنبال فرزند رفت. از طرف ديگر علي اكبر ـ عليه السلام ـ هم علاقه زيادي به پدرش داشت و لذا وقتي كه در روز عاشورا راهي ميدان شد با وجود اينكه مي دانست در خيمه گاه آبي وجود ندارد ولي بعد از خستگي به خيمه گاه آمد و از امام حسين ـ عليه السلام ـ آب خواست و با اين بهانه علي اكبر ـ عليه السلام ـ مي خواست:

1. اينكه دوباره رهبر و امام و پدرش را ببيند و با اين ديدار پدر و اهل بيت امام حسين ـ عليه السلام ـ را خوشحال كند كه هنوز زنده است.

2. اينكه با ديدن پدر نيروي بيشتري بگيرد و بهتر بتواند با دشمنان بجنگد.[3]

لذا وقتي علي اكبر ـ عليه السلام ـ به خيمه ها مي آيد و از خستگي و تشنگي گلايه مي كند گويا امام حسين ـ عليه السلام ـ منظور علي اكبر را مي فهمد و مي داند كه علي اكبر مي خواهد در اين لحظات با پدر تجديد ديدار كند. لذا امام حسين ـ عليه السلام ـ پسر را به آغوش مي كشد و مي فرمايد: پسرم براي من سخت است كه تو آب بخواهي و من نتوانم خواستة تو را برآورده كنم بزودي جدم رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ تو را با آب كوثر سيراب كند كه بعد از آن هيچ وقت تشنگي بر تو عارض نشود.[4]

برخي گفته اند كه امام حسين ـ عليه السلام ـ زبان در دهان علي اكبر گذاشت تا به پسرش بگويد كه پدرت هم مثل تو تشنه است،[5] و گويا امام هم با اين كار مي خواسته علي اكبر را در آغوش بگيرد.

و برخي نيز گفته اند كه حضرت انگشتر خويش را در دهان علي اكبر گذاشت و علي اكبر آن انگشتر را مكيد و از تشنگي اش كاسته شد.[6]

به هر حال آنچه از مطالب گفته شده مي توان فهميد اين است كه حضرت علي اكبر با توجه به علاقه شديدي كه به پدرش داشت با اين بهانه مي خواست در لحظات آخر عمر چهرة پدر را زيارت كند. و آب خواستن نيز اگر بهانه مراجعت به خيمه ها باشد داراي ايراد شرعي و عقلي نيست چون امام نگين انگشتر را در دهان او گذاشت و كرامتي از امام بود كه علي را سيراب نمايد.

 

 

برگرفته از سایت اندیشه قم

---------------------------

[1] . پژوهشكده باقرالعلوم، پيشين، ص 515، قمي، عباس، نفس المهموم، ترجمه محمدباقر كمره اي،‌ انتشارات جمكران، چاپ پنجم. 1374،‌ ص389.

[2] . قمي، عباس، پيشين، ص388.

[3] . عالمي، محمدعلي، حسين نفس مطمئنه، تهران، انتشارات هاد، چاپ اول، 1372، ص 258-259.

[4] . قمي، عباس، نفس المهموم، ترجمه محمدباقر كمره اي، تهران، انتشارات جمكران، چاپ پنجم، 1374، ص 389.

[5] . موسوعه سخنان امام حسين(ع)، ص 515، شيخ عباس، پيشين، ص 389، عالمي، پيشين، ص 258.

 

 

 

 

سؤال:

 چرا به امام حسین ثارالله می گویند؟

 

پاسخ:

ثار هم به معنای خونخواهی (ثارالله = خونخواهی خدا) و هم به معنای خون (ثار الله = خون خد) آمده است.

طبق معنای اول به امام حسین (ع) «ثارالله» گفته می شود از آن رو که ولیّ دم و خونخواه او خدا است.

ولی اگر «ثارالله» به  صورت دوم یعنی خون خدا معنا شود، به یکی از دلایل زیر است:

1. «ثار» به «الله» اضافه شده است تا بیان کند که این خون، خون شریفی است؛ یعنی اضافه تشریفیه است. یعنی یک خون معمولی نیست بلکه خونی است که از خداست.

2. انسان کاملی که در مدراج کمال به مقام قرب فرائض راه یافته، «یدالله» و «لسان الله» و «ثارالله» می شود؛ یعنی دست خدا می شود که اگر خدا بخواهد کاری را انجام دهد با دست او انجام می دهد. زبان الاهی می گردد که اگر خدا بخواهد سخن بگوید با زبان او سخن می‌گوید، و خون خدا می شود که اگر خدا بخواهد به مکتب خود در جامعه حیات ببخشد، از خون او استفاده می کند. امام حسین  (ع) «ثارالله» است؛ زیرا خونی که از آن امام  بر زمین ریخته شد موجب گردید تا حیات تازه ای به کالبد دین دمیده شود.

 

 

 

سؤال:

در تاریخ آمده است که «مسلم بن عقیل» زمانی که در خانة «هانی» بود می توانست ابن زیاد را بکُشد ولی نکشت؛ چرا این کار را نکرد؟ اگر او را کشته بود حادثة عاشورا اتفاق نمی افتاد!

 

جواب:

در متون تاریخی آمده است که وقتی «مسلم بن عقیل» در کوفه بود در خانة «هانی بن عروه» اقامت داشت. شبی که «عبید الله بن زیاد» برای میهمانی به خانة هانی آمده بود، مسلم بن عقیل در خانة او مخفی شد. این فرصت بسیار مناسبی برای کشتن عبیدالله بن زیاد بود، امّا مسلم او را نکشت.

بعد از رفتن عبیدالله از مسلم پرسیدند: چرا از مخفیگاهت بیرون نیامدی تا او را بکشی؟ او در جواب می گوید: دو چیز باعث شد که او را نکشم، یکی اینکه هانی راضی نبود عبیدالله را در خانة او بکشم و دیگری اینکه ترور را صحیح نمی دانم و از پیامبر اکرمنقل شده است که مؤمن دست به ترور نمی زند.1

حضرت مسلم از آنهایی نبود که بگوید «هدف، وسیله را توجیه می کند». او هر چند می دانست که عبیدالله واجب  القتل است ولی چون ترور کردن را ناجوانمردانه و بر خلاف اسلام می دانست از کشتن او خودداری کرد.

از اینها گذشته عبیدالله به عنوان میهمان به خانة هانی آمده بود. اگر او در آنجا کشته می شد آیا تاریخ، کار او را ناجوانمردانه نمی دانست؟! به ویژه در فرهنگ اعراب که احترام به میهمان (اگرچه دشمن باشد) ضروری بود!

اما اینکه گفته می شود با قتل عبیدالله بن زیاد حادثة کربلا پیش نمی آمد صحیح نیست؛ زیرا با توجه به تصمیم قاطع یزید بر بیعت گرفتن یا کشتن امام حسین آیا با قتل عبیدالله (اگرچه مهرة اصلی باشد) مشکل به طور کلی حل می شد؟!

خیر، چرا که از جانب یزید دستور رسیده بود که هر کدام از فرماندهانش حتی عبیدالله از فرمان سرپیچی کرد او را بکشید و بلافاصله برای او جانشین بعدی تعیین می شد.

علاوه بر همة این مطالب، دین مبین اسلام، قصاص قبل از جنایت را جایز نمی داند!2

 

 

____________________________

1-الاخبار الطوال، ص235

2- به نقل از کتاب: عطش عشق (پاسخ به شبهات محرم و عزاداری)، روح الله زال و حسین جمالی، ص 35

 

 

سؤال:

چرا همانگونه که امام حسن  از روی مصلحت با معاویه صلح کردند امام حسین نیز با یزید بیعت نکردند؟!

 

جواب:

امامان معصوم همیشه بهترین راه را برای حفظ اسلام در پیش می گیرند و نهایت تلاش خود را در جهت رسیدن به این هدف صرف می کنند. تمام دغدغة آنها حفظ دین است؛ چه با شمشیر و چه با تدبیر، چه با جنگ و چه با صلح. بنابراین تفاوت عملکرد امام حسن و امام حسین در برابر معاویه و یزید به خاطر تفاوت شرایط سیاسی و اجتماعی زمان دو امام بوده است که به مهمترین این تفاوت ها اشاره می کنیم:

 

1- تفاوت موقعیت اجتماعی دو امام:

امام حسن در مسند خلافت مسلمین بود، ولی امام حسین چنین نبود. امام حسن خلیفة مسلمین بود و یک شخص طغیانگر علیه او قیام کرده بود.

کشته شدن امام در این اوضاع یعنی کشته شدن خلیفة مسلمین و شکست مرکز قدرت؛ ولی امام حسین یک معترض به حکومت وقت بود. اگر در چنین شرایطی کشته می شد ـ که کشته شد ـ کشته شدنش شهادتی افتخار آمیز بود و موجب از بین رفتن فساد حکومت و بیداری مردم علیه فساد می شد.

2- تفاوت جوّ جامعه و افکار عمومی:

در زمان امام حسن مردم کوفه تمایلی به جنگ نشان نمی دادند به گونه ای که وقتی امام حسن از آنها خواست او را در جنگ با معاویه یاری کنند مردم از هر سو فریاد بر آوردند: «صلح را امضا کن».

آری، کوفة زمان امام حسن کوفه ای خسته، ناراحت و متفرق بود؛ کوفه ای که امیرالمؤمنین در روزهای آخر ملاقاتش بارها از مردم آن و عدم آمادگی شان شکایت می کرد؛ اما بعد از سال ها که مردم، زجرهای حکومت معاویه را چشیدند آنها را بی تاب کرد. لذا حدود هجده هزار نامه به امام حسین نوشتند و برای همکاری با آن حضرت، اعلام آمادگی نمودند.

بنابراین اگر امام حسین به دعوت کوفیان پاسخ نمی داد در برابر تاریخ، محکوم بود و می گفتند زمینة مساعدی را از دست داد!

3- تفاوت یاران:

امام حسن با یاران بی وفایی روبرو بود که عده ای از آنها برق سیم و زر معاویه عقل از سرشان ربود و به لشکر معاویه ملحق شدند. جمعی از آنها برای معاویه نامه نوشتند که ما حاضریم حسن بن علیرا دست بسته تحویل دهیم. آن حضرت در توصیف یارانشان می فرمایند: «به خدا سوگند من حکومت را به معاویه واگذار نکردم مگر به خاطر نداشتن یاران و اگر یارانی داشتم شبانه روز با او می­جنگیدم»1.

اما امام حسین یارانی داشتند که هر چند تعدادشان کم بود، ولی از نظر ایمان و وفاداری نظیر نداشتند؛ به گونه ای که امام حسین چنین می فرمایند:

«من اصحابی باوفاتر از یاران خود سراغ ندارم.»2

4- تفاوت روحیات و رفتار معاویه و یزید:

معاویه و یزید هر چند در اصل هدف که از بین بردن اسلام بود متحد بودند، ولی در رفتار و روحیه، تفاوت های زیادی داشتند. معاویه با تمام کینه ای که نسبت به اسلام داشت تظاهر به اسلام و دینداری می نمود. او نقاب دین بر چهره داشت و به

گونه ای عمل نمود که مردم را دچاد تردید کرد. به خاطر همین روحیة حیله گرانة معاویه است که امام حسین در مدت ده سال اول امامتشان که در زمان سلطنت معاویه واقع شده بود قیام نکردند، لذا با مرگ معاویه و شروع سلطنت یزید، دست به قیام زدند.

اما یزید، جوانی عیّاش، آلوده به گناه و سگ باز بود. او با شراب خواری علنی دستورات دین را زیر پا می گذاشت.3

 

به نقل از کتاب: عطش عشق (پاسخ به شبهات محرم و عزاداری) روح الله زال و حسین جمالی

____________________________

1- بحار الانوار، ج44، ص22

2- الارشاد، ج2، ص91

3- برگرفته از: مجموعه آثار شهید مطهری، ج16، ص642 و نشریة مبلغان، شماره40، فروردین1382

 

 

 


 

 

 

 

 

 

 

 


امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0
بازدید : 92


نمایش این کد فقط در ادامه مطلب برای قرار دادن کد مورد نظر به ویرایش قالب مراجعه کنید

مطالب مرتبط
آهنگ زیبای لب تشنه (شهاب بخارایی)
آهنگ پیشواز آلبوم سالار عقیلی به نام دشنه
عکس حرم امام حسین (ع)
عکس بهنوش بختیاری در محرم ۹۲
مراسم روز نهم (تاسوعای حسینی) محرم ۹۲ با مداحی حاج محمود کریمی
مداحی حاج محمود کریمی
طبال های هیئت مکتب العباس ... محرم 91
هیئت ... مرد بی دستـــــــــــــ
کاش گناهامون رو ترک کنیم ،کاش
تمرینات طبال های هیئت نورالهدی ( جوانان دانشگاه )

  • نویسنده : admin
  • چهارشنبه 22 آبان 1392
  • نظرات (2)
  • ارسال نظر

    کد امنیتی رفرش



    نام ارسال کننده: رضا

    مطالب جالبی بود ممنون
    پاسخ : خواهش میکنم ...
    باعث افتخاره که خوشتون اومد

    1392/09/23 || 18:22


    نام ارسال کننده: محصولات زناشویی کیهان

    ممنون از زحمات و اطلاعاتی که قرار میدهید
    پاسخ : خواهش میکنم

    1392/08/26 || 8:51



    Redesigned By : Ghaleb-Weblog.ir